ایا از وبلاگ ما راضی هستید
??????,,,,,,,,,???
??????,,,,,,,,,???
تصاویر خنده دار از سوتی های رانندگی
تصاویر خنده دار از سوتی های رانندگی
تصاویر خنده دار از سوتی های رانندگی
سلام کسی هست برای وبلاگ ما قالب خوب پیدا کنه
نه فقط تاراج مال است
داغ دیدن گاهی شاید ، در استفاده از شیر اب داغ
توالتیست که رنگ ابی بر ان نهاده باشد 😐
.
.
.
دقت کردین:
پســرا ۱۰ دقیقه حاضر میشن، ۴ساعت میرن بیرون ..!
دختـــرا ۴ ساعت حاضر میشن، ۱۰ دقیقه میرن بیرون
.
.
.
یه قانونی هست که ما اختراع کردیم
ﺍﮔـﻪ ﺗـﻮ ﮐــﻼﺱ ﻧﺒــﺎﯾﺪ ﺧــﻮﺍﺑﯿﺪ . . . .
ﭘﺲ ﺗـﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﻧﺒـﺎﯾﺪ ﺩﺭﺱ ﺧـﻮﻧـﺪ
.
.
.
مژده مژده
کمک هزینه خرید “پســــــــــته” بزودی در تمامی شعب بانکها….!
.
.
.
راهنمایی و رانندگی شهر حیف نون اینا برای چندمین بار اعلام کرد:
شهروندان عزیز برای آزمایش شهری
احتیاج نیست ناشتا باشند!
.
.
.
حیف نون پسرش میره سربازی بهش میگه :
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر ، اومدی یه پاسگاه واست میزنم !
.
.
.
بارون باشه تو هم باشی ….
من می رم خونه از این قرتی بازیا خوشم نمیاد !
.
.
.
یکی از پروژه های مهمونی رفتن تو عید تشخیص بادوم از تخمه ژاپنیه !
.
.
.
میدونید تو فیلم های وسترن؛ وقتی که دو نفر دوئل میکنند
معمولا کی حریفشو زودتر ناکار میکنه و زنده میمونه؟
خب معلومه . . . اونی که مارک هفت تیرش GLX باشه…!
.
.
.
اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن
که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)
.
.
.
امسال ؛ سال «مار» زهر مار نشه صلوات !
.
.
.
واسه کسی بمیر که واست تب
لت بخره !
.
.
.
آریو برزن : فردی به نامِ آریو که که شغلش بُر زدنِ ورق های پاسور است :دی
.
.
.
یکی از نتایج خریدهای عید اینه که از نظر اکثر مردها کیف و کفش خوشگل وجود نداره ؛ همشون مثل چینی ها و ژاپنی ها شکل هم هستن !
.
.
.
اولین شکست عشقیمو زمانی خوردم که
در فریزرو باز کردم و قالب بستنی شکلاتیو دیدم و خر کیف
شدم ولی وقتی بازش کردم توش پیاز سرخ کرده فریز شده بود !!
.
.
.
بعد از کار تو معدن سخت ترین کار دنیا نزدیک شدن به کنترل تلویزیونه وقتی بقیه دارن سریال میبینن !
.
.
.
میرن ۱۰۰۰متر زیر آب به ماهیه سیخ میزنن ، گاز که میگیره میگن ببینید چه خطرناک و وحشیه ؟ بعد اسم برنامه رو میزارن جستجوی هیولا …
هیولا تویی ، ول کن زبون بسته رو !
.
.
.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما پولدار !
.
.
.
اگر نیوتون با سیب جاذبه زمین را کشف کرد ما با دوسیب جاذبه آسمانها را کشف کردیم !
.
.
.
رعد و برق ۴ مرحله داره :
اول یه نور ازش میبینیم
بعد صداش میاد
بعد دزدگیر ماشینا روشن میشه
بعدشم چون صاحبش خاموشش نمیکنه ما به بهش فحش میدیم …
.
.
.
.
من یه عادتی دارم …
وقتی اس ام اس میفرستم و میبینم دوتا حساب میشه ، اول شروع میکنم به حذف نکات ادبی مثل “، ؛”
بعد کلمه های اضافی رو حذف میکنم ؛ مثلا جوووونم میشه جونم یا بووووووووووووووس تبدیل به بوس میشه …
اگه اینا جواب نداد شروع میکنم کلمه هارو میچسبونم مثلا بزنگ به جای زنگ بزن یا بسلام به جای سلام برسون
.
.
.
وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ ﺍﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان 😐
ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ماتا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند .
وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست.پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجابه همون آدرس قبلی بیان .
آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش4روز طول کشید ،دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید .
گضنفر جان،آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم .
پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800، 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه .
ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت …
دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی .
اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی .
راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن.
حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد! شرمنده .
همین دیگه .. خبر جدیدی نیست .
قربانت .. مادرت .
راستی:گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ولی وقتی یادم افتاد که دیگه
خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم .
در گوشه سمت راست روی تبلیغ بزنید وبا ما نظر بدید خواهشا 😆😆😆😆😆مممنون میشم😍😍
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس
گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم
گفتم کجا روی تو؟گفت والله خود ندانم
گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی
گفتم چه گونه ای تو گفتا در بند بیخیالی
گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری
گفتا که میسرایم شعر سپیدباری
گفتم زدولت عشق ؟گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب پس چی؟گفتا که کله پا شد
گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم بگو زخالش؟آن خال آتش افروز
گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز
گفتم بگو زمویش گفتا که مش نموده
گفتم بگو زیارش گفتا ولش نموده
گفتم چرا؟چگونه؟عاقل شدست مجنون؟
گفتا شدید گشته معتاد گرد افیون
گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟
گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم بگو زساقی حالا شدست چه کاره؟
گفتا شدست منشی در دفتر اداره
گفتم بگو ز زاهد آن راهنمای منزل
گفتا به من که بردار دستت را از سر دل
گفتم زساربان گو با کاروان غمها
گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم بگو زمحمل یا از کجاوه یادی
گفتا پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم که قاصدک کو؟آن باد صبح شرقی ؟
گفتا که جای خود را دادست به فکس برقی
گفتم بیا زهدهد جوییم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره
گفتم سلام مارا باد صبا کجا برد؟
گفتا به پست داده آورد یا نیاورد؟
گفتم بگو زمشک آهوی دشت زنگی
گفتا که ادکلن شد درشیشه های رنگی
گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی
گفتا آنچه بودست گشته چلو کبابی
گفتم شراب نابی تو دست و پا نداری؟
گفتا به جایش دارم وافور با نگاری
گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها
گفتا که حبس بودم از ته زدند آن را
گفتم شما وزندان؟حافظ مارو گرفتی؟
گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتی…!
غصنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟!
یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غصنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
یه روز غصنفر میره خواستگاری,می بینه دختره سیبیل داره.بهش میگه شما چرا سیبیل داری؟ دختره گریه می کنه. غصنفر می ره از دلش در بیاره, میگه چرا گریه می کنی؟ مرد که گریه نمی کنه
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
از غصنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غصنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
غصنفر کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
غضنفر ماه رمضان زولوبیا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. یه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولوبیاها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا فی الدنیا الحسنه … کسی به زولوبیا دست نزنه!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
غضنفر بدهی و قرض زیاد داشت رفت ماشین مدل بالا خرید! زنش پرسید : آخه مرد با این وضعی که ما داریم چه وقت ماشین مدل بالا خریدن بود؟ غصنفر گفت : ماشینو خریدم تا سریع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
یه بار بچه ای از پدر خسیسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چی ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو می خوای چه کار؟ تو هفت هزار هم زیادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو می خوای چی کار؟ دوهزار کافیه ؟ بیا این هزار تومنو بگیر.بچه می شماره می بینه پانصدتومنه!!!
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
غضنفر میره تو بانک وام بگیره ، ضامن نداشته منفجر میشه
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
چراغعلی میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم می کنیم !
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
غضنفر زنگ میزنه به مخابرات میگه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه میشه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش !
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
معلم: بگو ببینم… اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
دقت کردهاید آدمهای تپل چقدر جذاب و تو دل برو اند؟
علتش واضح است.
طبق F = (G*m1*m2)/r^2،
جاذبه با جرم نسبت مستقیم دارد!